اسپند دود کردن یا سوزاندن از آداب و رسوم خاصی هست که در بین ما ایرانیان رواج دارد و این مراسم با آوا ها و نواهای خواص هر شهری دنبال می شود مثلا در اکثر نقاط کشور هنگام سوزاندن اسپند صلوات هم برای فردی که اسپند دود میشود فرستاده میشود و یا این که اکثر خانمها هنگام دود کردن اسپند میگویند چشم حسود کور و یا کور بشود چشم حسود و این حرف و حدیث ها که متنوع هستند و کم نیستند حال این مسعله در شهر ما میانه از استان آذربایجان شرقی به نحوی بسیار بسیار زیبا دنبال میشود بدین شرح:

گیاه اسپند در زبان ترکی(اوزرریک یاuozar righ ) میشودوکذشته از کاربردهای متفاوت درمانی وتزئینی و غیره مثل دیگر مردم در دورکردن حسد ها و نظر های بد سوزانده میشود، در بین مردم شهر ماو بیشتر در روستا ها برای این که ناراحتی ها و نظر های بد را از خانواده دورکنند بزرگ خانواده که بیشتر شامل مادر بزرگ میشود مقداری از اسپند رو در دست میگیرد در حالی که همه ی اولاد و افراد رو دور تا دور خودش جمع کرده و حلقه زده، دور سر یک یک فرزندان و اولاد و آشنایان که در نزدیکی هم و دایره وار نشسته اند میگرداند برای این که هم کنار یکدیگر باشند و نوعی وحدت و همبستگی و عشق بین اونها ایجاد شود هم فردی که اسپند رو تو دستش گرفته راحت بتواند دور سر یکایک اونها بگرداند و در این لحظه شعری محلی که برخواسته از ادبیات کهن این منطقه دارد بر زبان جاری میکند که خود آن نیز زیبایی وصف ناپزیری بر این مراسم که ممکن است هر هفته یا ماهی روی دهد می افزاید که آن رابه زبان ترکی بدین شرح قرائت می کنند

 :گئتدیم قاباغاما گئلدی عیسی نان موسی....دئدی هارا گدیرسن ای بئچارا....دئدی گئل ایله دردیمه چارا.....دئدی گت یامان دئجون یاوان دئجون.... گئوزون ده گئت توک اوجاقا....آلتی یاشل اوزرریک...... اوستی یاشل اوزرریک......بولارا قادا بالا گئلنده....داغدان آشر اوزرریک.....اوزرریک سن هاواسان .....هازار درده داواسان.....هرکس بد نظر اولسا...یاددان اولاد دان...آغ گوز گور گز..... بد نظر یامان گوز.... بوردا چیتداسین ....که معنی فارسی آن بدین شرح میشود: رفتم جلوتر و به روبروم حضرت عیسی و موسی را دیدم پرسیدند ای بیچاره به کجا میروی گفت که بیایید و چاره ای به درد من کنید گفتند که گرسنگی و ستم راببر با چشم بد بریز به آتش اوجاق ،.... اسپندی که زیر پایش سر سبز هست......اسپندی که خودش و آسمانش سبز و آبیست.....زمانی که به اینان بدی و بلا بیاید.....آن بلا ها را از پشت کوهها به آن طرف بریزای اسپند...... اسپند هستی .....زاده ی بادی ......به هزاران درد درمانی......هر کسی که بدنظر باشد....از دوست و دشمن....از چشم سفید و دیگر......از بدنظر چشمهای بد.....اینجا بترکد

این متنها با موسیقی بسیار زیبایی همراه میشود با آن جمع خانوادگی و لحن زیبای مادر بزرگ که وصف آن محال هست چه لذت ها دارد و تا گوش انسان آن را نشنود و چشمها آن را نبیند نمیشود آن را گفت

برای اطلاع از نظرسنجی های انجام شده قبلی و راهنمایی کلیک کنید

دریافت هدیه